یعنی دست هایت
جای دیگری بند است....
اصلا اگر بخوانی هم
مگر کلمات
فرو میروند در سیمان؟...
مگر میشود خندید
در احتمال چند آجر؟
.
.
.
.
مرا ببخش که شاعرم
وقتی که میدانم؛
"دیوار"
استعاره نیست
خود دیوار است....
یعنی دست هایت
جای دیگری بند است....
اصلا اگر بخوانی هم
مگر کلمات
فرو میروند در سیمان؟...
مگر میشود خندید
در احتمال چند آجر؟
.
.
.
.
مرا ببخش که شاعرم
وقتی که میدانم؛
"دیوار"
استعاره نیست
خود دیوار است....